مباحث مطرح شده در این جلسه:
معنای سفاهت
بررسی کلام صاحب جواهر در معنای سفاهت
پاسخ به اشکال وهابیها
عدم سفاهت فقهی گناهکار
معنای سفاهت
صاحب جواهر در دوجا مفصل معنای سفیه را بحث کرده است و شواهد زیادی را مطرح میکند که هر کس مال خود را حفظ نکند، سفیه است، افراطوتفریط در صدقه، سفاهت است. بعد از ذکر شواهد میفرماید: «و من المستفيض خروج جماعة من أكابر الصحابة وبعض الأئمة كالحسن عليهالسلام صلات من أموالهم في الخير و قصة صدقة أمير المؤمنين عليهالسلام بالإقراض مشهورة و في الأول أنه لا دلالة على القرض كالنصوص و المستفيض عنهم لعله لانه يليق بهم ما لا يليق بغيرهم و على كل حال فالمحكم العرف كما عرفت و ﷲ أعلم». (جواهر الکلام ج ۲۶ ص ۵۶)
قصه صدقه امیرالمؤمنین علیهالسلام همان حدیثی است که آیات شریفه سوره انسان درباره امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است. معروف آن است که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مریض شده بودند. پیامبر به عیادت ایشان آمدند و فرمودند برای شفای بچهها نذر کنید. امیرالمؤمنین نذر کردند که سه روز روزه بگیرند، حضرت زهرا و فضه و امام حسن و امام حسین هم همین نذر را کردند.
روز اول افطار را به مسکین دادند، روز دوم افطار را به یتیم دادند و روز سوم افطار را به اسیر دادند. آیا میشود بچه پنجساله، سه روز بدون افطار روزه بگیرد؟ آیا این ظلم به بچهها نیست؟
پاسخ به اشکال وهابیها
تفسیر مقاتل بن سلیمان تنها کتاب تفسیر کامل قرآن قدیمی است. معلوم نیست که مقاتل شیعه است یا سنی. بعضی گفتهاند شیعه و از اصحاب امام باقر علیهالسلام است، برخی گفتهاند سنی و از خوارج است. برخی او را توثیق کردهاند و برخی او را تضعیف کردهاند. شاگرد ابن عباس و مجاهد است. این کتاب مربوط به قرن دوم هجری است. سنیها خیلی این کتاب را قبول دارند.
مقاتل بن سلیمان این جریان را اینطور نقل میکند: «وَيُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ» أي على حبهم الطعام مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً- نزلت في أبي الدحداح الأنصاري، ويقال في علي بن أبي طالب- رضي ﷲ عنه- وذلك أنه صام يوما فلما أراد أن يفطر دعا سائل، فقال: عشوني بما عندكم فإني لم أطعم اليوم شيئا. قال أبو الدحداح أو علي: قومي فاثردي رغيفا وصبي عليه مرقة، وأطعميه. ففعلت ذلك فما لبثوا أن جاءت جارية يتيمة فقالت: أطعموني فإني ضعيفة لم أطعم اليوم شيئا، قال: يا أم الدحداح قومي فاثردي رغيفا وأطعميها، فإن هذه وﷲ أحق من ذلك المسكين، فبينما هم كذلك إذ جاء على الباب سائل أسير ينادي: عشوا الغريب في بلادكم، فإني أسير في أيديكم وقد أجهدني الجوع فبالذي أعزكم وأذلني لما أطعمتموني. فقال أبو الدحداح: يا أم الدحداح، قومي ويحك فاثردي رغيفا وأطعمي الغريب الأسير، فإن هذا أحق من أولئك فأطعموا «ثلاث أرغفة، وبقي لهم «رغيف واحد» فأنزل ﷲ- تبارك وتعالى- فيهم يمدحهم بما فعلوا». (تفسیر مقاتل بن سلیمان ج ۳ ص ۴۲۸)
چون مقاتل از خوارج است، آیه را درباره ابودحداح میداند که از صحابه و انسان خوبی بوده است. شکی نیست که آیه درباره حضرت علی علیهالسلام است لذا این روشن است که درست نیست بگوییم آیه درباره ابودحداح نازل شده است.
طبق این نقل هیچ اشکالی وارد نیست، زیرا خود امیرالمؤمنین علیهالسلام روزه گرفتند نه بچهها.
وهابیها حدود صد کتاب و پایاننامه مستقل نوشتهاند که انتساب این داستان به حضرت علی علیهالسلام توهین است نه مدح ایشان.
اهل سنت به ترمذی، حکیم میگویند؛ بااینکه سنیها فیلسوف ندارند ولی ترمذی فیلسوف بوده است. ترمذی در نوادر الاصول اینگونه نقل میکند: «قَالَ مرض الْحسن وَالْحُسَيْن فَعَادَهُمَا رَسُول ﷲ صلى ﷲ عَلَيْهِ وَسلم وعادهما عمومة الْعَرَب فَقَالُوا يَا أَبَا الْحسن لَو نذرت على ولديك نذرا وكل نذر لَيْسَ لَهُ وَفَاء فَلَيْسَ بِشَيْء فَقَالَ عَليّ رَضِي ﷲ عَنهُ إِن برأَ ولداي صمت لله ثَلَاثَة أَيَّام شكرا وَقَالَت جَارِيَة لَهُم ثويبة إِن برأَ سيداي صمت لله تَعَالَى ثَلَاثَة أَيَّام شكرا وَقَالَت فَاطِمَة رَضِي ﷲ عَنْهَا مثل ذَلِك فألبس الغلامان الْعَافِيَة وَلَيْسَ عِنْد آل مُحَمَّد قَلِيل وَلَا كثير فَانْطَلق عَليّ رَضِي ﷲ عَنهُ إِلَى شَمْعُون الْيَهُودِيّ الْخَيْبَرِيّ فَاسْتقْرض مِنْهُ ثَلَاثَة أصوع من شعير فجَاء بِهِ فَوَضعه فِي نَاحيَة الْبَيْت فَقَامَتْ فَاطِمَة رَضِي ﷲ عَنْهَا إِلَى صَاع فطحنته واختبزته وَصلى عَليّ مَعَ النَّبِي صلى ﷲ عَلَيْهِ وَسلم ثمَّ أَتَى الْمنزل فَلَمَّا وضع الطَّعَام بَين يَدَيْهِ أَتَاهُم مِسْكين فَقَالَ السَّلَام عَلَيْكُم أهل بَيت مُحَمَّد أَطْعمُونِي أطْعمكُم ﷲ على مَوَائِد الْجنَّة فَسَمعهُ عَليّ رَضِي ﷲ عَنهُ فَأَنْشَأَ أبياتا لفاطمة رَضِي ﷲ عَنْهَا وأنشأت فَاطِمَة أبياتا لَهُ فأطعموه الطَّعَام ومكثوا يومهم وليلتهم لم يَذُوقُوا شَيْئا إِلَّا المَاء القراح وَفِي الْيَوْم الثَّانِي قَامَت إِلَى صَاع فاختبزته فَوقف بِالْبَابِ يَتِيم فَأَنْشَأَ عَليّ كرم ﷲ وَجهه أبياتا وأنشأت فَاطِمَة رَضِي ﷲ عَنْهَا أبياتا فَأَعْطوهُ الطَّعَام ومكثوا يَوْمَيْنِ وليلتين لم يَذُوقُوا شَيْئا إِلَّا المَاء فَلَمَّا أَن كَانَ الْيَوْم الثَّالِث قَامَت إِلَى الصَّاع الْبَاقِي فطحنته وأختبزته فَوقف بِالْبَابِ أَسِير استطعم أهل بَيت النَّبِي صلى ﷲ عَلَيْهِ وَسلم فَأَنْشَأَ عَليّ رَضِي ﷲ عَنهُ أبياتا وأنشأت فَاطِمَة رَضِي ﷲ عَنْهَا أبياتا فَأَعْطوهُ الطَّعَام ومكثوا ثَلَاثَة أَيَّام ولياليها لم يَذُوقُوا شَيْئا إِلَّا المَاء القراح فَلَمَّا أَن كَانَ الْيَوْم الرَّابِع وَقد قضى ﷲ النّذر أَخذ عَليّ بِيَدِهِ الْيُمْنَى الْحسن وَبِيَدِهِ الْيُسْرَى الْحُسَيْن وَأَقْبل نَحْو رَسُول ﷲ صلى ﷲ عَلَيْهِ وَسلم وهم يَرْتَعِشُونَ كالفراخ من شدَّة الْجُوع فَلَمَّا أبصرهم رَسُول ﷲ صلى ﷲ عَلَيْهِ وَسلم قَالَ يَا أَبَا الْحسن مَا أَشد مَا أرى بكم انْطلق بِنَا إِلَى ابْنَتي فَاطِمَة فَانْطَلقُوا إِلَيْهَا وَهِي فِي مِحْرَابهَا قد لصق بَطنهَا بظهرها وَغَارَتْ عَيناهَا من شدَّة الْجُوع فَلَمَّا أَن رَآهَا رَسُول ﷲ صلى ﷲ عَلَيْهِ وَسلم وَعرف المجاعة فِي وَجههَا بَكَى فَقَالَ واغوثاه أهل بَيت مُحَمَّد يموتون جوعا فهبط جبرئيل عَلَيْهِ السَّلَام فَقَالَ السَّلَام يُقْرِئك السَّلَام يَا مُحَمَّد خُذ هَنِيئًا فِي أهل بَيْتك فَأَقْرَأهُ {يُوفونَ بِالنذرِ} إِلَى قَوْله {جَزَاء وَلَا شكُورًا}». (نوادر الاصول ج ۱ ص ۲۴۴)
او بعد از نقل حدیث میگوید: «هَذَا حَدِيث مُزَوق وَقد تطرف فِيهِ صَاحبه حَتَّى يشبه على المستمعين وَالْجَاهِل يعَض على شَفَتَيْه تلهفا أَلا يكون بِهَذِهِ الصّفة وَلَا يدْرِي أَن صَاحب هَذَا الْفِعْل مَذْمُوم قَالَ ﷲ تَعَالَى فِي تَنْزِيله الْكَرِيم ويسألونك مَاذَا يُنْفقُونَ قل الْعَفو وَهُوَ الْفضل الَّذِي يفضل عَن نَفسك وَعِيَالك وَقَالَ صلى ﷲ عَلَيْهِ وَسلم خير الصَّدَقَة مَا كَانَ عَن ظهر غنى وابدأ بِنَفْسِك ثمَّ بِمن تعول وافترض ﷲ تَعَالَى على الْأزْوَاج النَّفَقَة لأهاليهم وَأَوْلَادهمْ وَقَالَ صلى ﷲ عَلَيْهِ وَسلم كفى بِالْمَرْءِ إِثْمًا أَن يضيع من يقوت.
أفيحسب عَاقل أَن عليا رَضِي ﷲ عَنهُ جهل هَذَا الْأَمر حَتَّى أجهد صبيانا صغَارًا من أَبنَاء خمس أَو سِتّ على جوع ثَلَاثَة أَيَّام ولياليها حَتَّى تضرروا من الْجُوع وَغَارَتْ الْعُيُون فيهم لخلاء أَجْوَافهم حَتَّى أبكى رَسُول ﷲ صلى ﷲ عَلَيْهِ وَسلم مَا بهم من الْجهد هَب أَنه آثر على نَفسه هَذَا السَّائِل فَهَل كَانَ يجوز لَهُ أَن يحمل على أطفاله جوع ثَلَاثَة أَيَّام بلياليهن مَا يروج هَذَا إِلَّا على حمقى جهال أَبى ﷲ لقلوب منتبهة أَن تظن بعلي رَضِي ﷲ عَنهُ مثل هَذَا وليت شعري من حفظ هَذِه الأبيات كل لَيْلَة عَن عَليّ وَفَاطِمَة رضوَان ﷲ عَلَيْهِمَا وَإجَابَة كل مِنْهُمَا صَاحبه حَتَّى أَدَّاهُ إِلَى هَؤُلَاءِ الروَاة فَهَذَا وأشباهه عامتها مفتعلة». (نوادر الاصول ج ۱ ص ۲۴۶)
عفو یعنی اضافه از خرج زن و بچه.
اگر نقل تاریخی مختلف نقل شود و در یک نقل اشکالی نباشد، همان نقل را قبول میکنیم. اولاً روزه گیرنده حضرت امیرالمؤمنین بوده است و ثانیاً غذای یکشب را سه بار انفاق کرد و ثالثاً برای خودش هم غذا ماند. در این صورت اشکالی وارد نیست. تا اینجا جواب وهابیها که در کتاب خودشان آمده است.
بررسی کلام صاحب جواهر در معنای سفاهت
اما کلام صاحب جواهر بسیار عجیب است. اینکه فرمود: « يليق بهم ما لا يليق بغيرهم»، یعنی ایشان میگوید اینکه انسان هر چه دارد صدقه بدهد، سفاهت است ولی ائمه و صحابه تکلیف دیگری دارند.
یک اشکال این است که اینکه تکلیف خاص باشد، مخصوص پیامبر است که ۱۵ یا ۲۵ حکم بهعنوان خصائص النبی هستند، مثل وجوب نماز شب، اما ائمه خصائص ندارند.
اگر کسی بگوید این کار برای همه سفاهت است ولی برای حضرت علی علیهالسلام عاقلانه است، یعنی خدا به مردم امر نکرده است کل اموال را صدقه بدهید، لذا عاقلانه نیست اما به حضرت علی دستور داده است کل اموال را صدقه بدهد، لذا عاقلانه است. معنای این کلام انکار حسن و قبح عقلی و همنظر شدن با اشاعره است. آیتﷲ سبحانی در کتابهای خود متذکر شده است که کار زشت با امر خدا خوب و پسندیده نمیشود. قبح ذاتی با امرونهی شارع برداشته نمیشود. اصلاً نمیشود خدا به شرک و فحش و قبح امر کند. پس کلام صاحب جواهر منجر به انکار حسن و قبح عقلی است که اساس فقه را خراب میکند.
اشکال دیگر آنکه اصلاً هیچ دلیلی نداریم که صدقه کل اموال، سفاهت یا خلاف عقل باشد. صدقه دادن اخلاق نیست بلکه آداب است و آداب تابع آدابورسوم هستند نه عقل. اینکه ناخن چه زمانی و چگونه گرفته شود آداب است. اخلاق مسائل روحی است. اخلاق است که عقلی است ولی آداب تابع عرف است. ممکن است عرف یک شهر صدقه دادن کل اموال را پسندیده بداند ولی عرف شهر دیگر آن را قبول نکند.
عدم سفاهت فقهی گناهکار
در روایات آمده است: «السفیه شارب الخمر» (وسائل الشیعه ج ۱۹ ص ۳۷۱)، «کل من شرب الخمر فهو سفیه» (وسائل الشیعه ج ۱۹ ص ۳۶۹)، «و أي سفيه أسفه من شارب الخمر» (وسائل الشیعه ج ۱۹ ص ۳۷۹).
این احادیث هم در کافی و هم در وسائل الشیعه آمده است. افرادی مانند مقدس اردبیلی طبق این احادیث گناهکار را سفیه دانستهاند. ولکن نمیتوان کناهگار را سفیه دانست. این روایات شرب خمر را میگویند که روشن است هر کس خمر بخورد مست میشود و عقل ندارد، نه اینکه چون شرب خمر گناه است، سفاهت است. این روایات دلیل بر سفاهت گناهکار نیست؛ برفرض دلیل بودن فقط شارب خمر را سفیه دانستهاند نه گناه دیگر. بله در عرفان و اخلاق میتوان گفت هر کس گناه کند، سفیه است.