مباحث مطرح شده در این جلسه:
- جریان ربا در معاملات دیگر
- ربا در ادای قرض
- بررسی روایات
جریان ربا در معاملات دیگر
ربا در ادای قرض
آیا در معاملات دیگر غیر از بیع و قرض، ربا وجود دارد؟
روشن است که در بیع و قرض ربا هست گرچه این تفاوت را دارند که لغت بیع و لغت ربا متلازمند به این معنا که کلمه ربا یعنی بیعی که در آن زیاده است یا اینکه ربا یعنی زیاده در بیع و قرض و غیر این دو. بابت نظر از کلمه ربا آیا مبحث ربا اختصاص به بیع و قرض دارد یا در سایر معاملات نیز جاری میشود؟
ربا در ادای قرض
مثلاً ۱۰ تومان قرض گرفته و هنگام پرداخت ۱۲ تومان بدهد به طوری که ۱۲ تومان در مقابل ۱۰ تومان باشد نه آنکه دو تومان تفضل و هدیه باشد. یا اینکه هنگام پرداخت ۸ تومان پرداخت کند به طوری که ۸ تومان در مقابل ۱۰ تومان باشد نه آنکه دو تومان را ببخشد.
حدیث «خیر القرض ما جر منفعة» (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۳۵۵ باب ۱۹ ابواب الدین و القرض ح ۵) و حدیث معروف که پیامبر شتر دو ساله را قرض گرفت و شتر ۴ ساله پس داد. در تمامی این موارد بحثی نیست که مستحب است هنگام پرداخت قرض بیشتر پس بدهد. اما بحث این است که بیشتر را در برابر قرض بدهد. اگر از ابتدا شرط کرده باشند، ربا است و اما به شرط عدم شرط، بیشتر بدهد به طوری که مبلغ بیشتر در برابر دین باشد، مورد بحث است.
اگر ادای قرض نوعی معاوضه و معامله باشد، ربا میشود ولی اگر نوعی معامله نباشد و همان معامله قبل باشد، ربا نبوده و اشکالی ندارد.
بررسی روایات
محمد بن یعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد وأحمد بن محمد جمیعا، عن ابن محبوب، عن هشام بن سالم، عن أبی عبدﷲ علیهالسلام قال: سئل عن الرجل یبیع الرجل الطعام الاکرار فلا یکون عنده ما یتم له ما باعه فیقول له: خذ منی مکان کل قفیز حنطة قفیزین من شعیر حتی تستوفی ما نقص من الکیل قال: لا یصلح، لان أصل الشعیر من الحنطة، ولکن یرد علیه الدراهم بحساب ما ینقص من الکیل. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۳۷ باب ۸ ابواب الربا ح ۱)
اکرار جمع کر و به معنای تن است. کلمه لایصلح، به معنای کراهت است اما در باب ربا قرینه داریم که به معنای لا یجوز است.
ظاهرا حدیث دلالت میکند در ادای قرض، ربا صدق میکند.
وعن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن حماد بن عثمان، عن الحلبی، عن أبی عبدﷲ علیهالسلام قال: قال: لا یباع مختومان من شعیر بمختوم من حنطة، ولا یباع إلا مثلا بمثل، والتمر مثل ذلک. قال: وسئل عن الرجل یشتری الحنطة فلا یجد صاحبها إلا شعیرا، أیصلح له أن یأخذ اثنین بواحد؟ قال: لا، إنّما أصلهما واحد، وکان علی علیهالسلام یعد الشعیر بالحنطة. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۳۸ باب ۸ ابواب الربا ح ۴)
شرح لمعه چنین سندی را حسنه میدانست یعنی راوی امامی ممدوح است چون ابراهیم بن هاشم توصیف ندارد؛ اما مکرر گفته شد که ابراهیم بن هاشم از بزرگان است همین که در مورد بزرگی نگویند فاسق است دلالت بر وثاقت میکند چون وقتی انسان معروف لغزش داشته باشد همه جا گفته میشود لذا سند حدیث صحیحه است.
اینکه گندم فروخت ولی نداشت تحویل بدهد یعنی ادای دین است و امام علیه السلام میفرماید در ادای دین ربا پیش میآید.
عبدﷲ بن جعفر فی (قرب الإسناد) عن عبدﷲ بن الحسن، عن جده علی بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر علیهالسلام قال: سألته عن رجل اشتری سمنا ففضل له فضل أیحل ان یأخذ مکانه رطلا أو رطلین زیت؟ قال: إذا اختلفا وتراضیا فلا بأس. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۴۸ باب ۱۳ ابواب الربا ح ۱۱)
۳ کیلو روغن حیوانی خرید ولی موقع تحویل بایع گفت ندارم و به جای آن دو برابر روغن زیتون میدهد. امام علیه السلام فرمود: اگر این دو روغن، دو جنس حساب شود دیگر ربا نیست و اشکال ندارد. مفهوم حدیث این است که اگرچه انسانها یکی بود و زیاده وجود داشت، ربا بوده و جایز نیست.
حدیث دلالت دارد در وحدت جنس اگر ادای دین باشد، ربا پیش میآید. سند حدیث مشکلی ندارد.
عنوان باب دوازدهم از ابواب الربا چنین است: باب انه یجوز قضاء الدین من الدراهم والدنانیر وغیرها بأجود منها وبأزید وزنا وعددا، ویحل للقابض من غیر شرط. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۹۰)
حدیث اول: محمد بن یعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن عیسی ، عن یحیی بن الحجاج، عن خالد بن الحجاج قال: سألته عن الرجل کانت لی علیه مائة درهم عددا قضانیها مائة وزنا؟ قال: لا بأس ما لم یشترط، قال: وقال: جاء الربا من قبل الشروط، انما یفسده الشروط. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۹۰ باب ۱۲ ابواب الربا ح ۱)
یحیی بن حجاج توثیق دارد ولی خالد که برادر بزرگتر است توثیق ندارد. در مورد یحیی گفتهاند: له اصل، چه دلیل بر مدح است ولی در مورد خالد فقط گفتند از اصحاب امام صادق علیه السلام بوده است. اگر کلام شیخ مفید را بپذیریم که امام صادق علیه السلام چهار هزار شاگرد داشت که همه آنها ثقه بودند، خالد هم ثقه میشود.
حدیث مضمره است ولی علی القاعده یعنی از امام پرسیدم.
او درهم را عددی شمرده است و به آن مرد داده است اما هنگام پرداخت درهمها را وزن کرده و داده است یعنی وزن ۱۰۰ درهم را پس داده است. این حدیث دلالت میکند که اگر زیاده را موقع ادای دین شرط کرده باشند، ربا پیش میآید.
حدیث دوم: وعن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن حماد، عن الحلبی، عن أبی عبدﷲ علیهالسلام قال: سألته عن الرجل یستقرض الدراهم البیض عددا ثم یعطی سودا وزنا وقد عرف أنها أثقل مما أخذ، وتطیب نفسه أن یجعل له فضلها؟ فقال: لا بأس به إذا لم یکن فیه شرط، ولو وهبها له کلها صلح. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۹۱ باب ۱۲ ابواب الربا ح ۲)
حدیث چهارم باب هشتم همین سند اینگونه آمده است: عن حماد بن عثمان عن الحلبی. شیخ صدوق هم فرموده است هرجا گفته شد عن حماد عن الحلبی مراد حماد بن عثمان است. گرچه فرقی نمیکند حماد بن عثمان باشد یا هماد بن عیسی چون هر دو موثق هستند. سند حدیث صحیحه یا حسنه است.
آنچه تحویل گرفته بود عدد بود و هنگام تحویل دادن، به صورت وزنی داد. آنچه داده است درهم سفید بود و موقع پرداخت درهم سیاه داده است و از اول میدانند که وزن درهم سیاه بیشتر است ولی هر دو راضی هستند. امام علیه السلام فرمود اگر شرط نکرده باشند ایرادی ندارد.
حدیث دلالت میکند در ادای دین ربا پیش میآید و اگر شرط کرده باشند حرام است.
