خارج اصول (استصحاب) پردیسان ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

تنبیهات اقل و اکثر ارتباطی

❋ ❋ ❋

مقـدمـه: کلام به تنبیهات کفایه رسید و تنبیه اول در ضمن مباحثی که مطرح نمودیم، بحث شد. اما تنبیه دوم اینست که اگر دانستیم چیزی یا جزء عبادت است. اما نمی¬دانستیم که این مطلقا شرط است یا این که شرط بودن آن فقط در حال ذُکر است. یعنی اگر یادش بود این شرط است اما اگر فراموش کرد دیگر شرط نیست. مثلا می¬دانیم نماز جزء نماز است اما نمی¬دانم مطلقا جز نماز است (یعنی حتی اگر فراموش کردیم باز جزء نماز است و اگر فراموش نمودیم نماز باطل است) یا این که جزء بودن در فرضی است که آدم فراموش نکند (پس اگر فراموش کرد دیگر جزء نیست و نماز صحیح است). حال اگر ندانیم مطلقا شرط است یا مقیداً جزء نماز است، در صورت فراموشی چه حکمی دارد؟
آخوند فرموده است در مسئله یک بحث اصلی عملی داریم و یک بحث هم دلیل اجتهادی داریم.

اصول عملیه: اگر شک نمودیم سوره مطلقا جزء نماز است یا عندالتذکر جزء نماز است و در حالت نسیان جزء نماز نیست. در این صورت اگر شک نمودیم، محل برائت نقلی و احتیاط عقلی است. یعنی اگر به ادله¬ی اصول عملیه رجوع کنیم، عقل می¬گوید اشتغال یقینی، برائت یقینی می¬خواهد. اما نقل اینست که روایت «ما لا یعلمون» ما نحن فیه را می¬گیرد پس می¬گوییم سوره¬ای را که نمی¬دانم در حال نسیان جزء نماز هست یا خیر، جزء نماز نیست و نماز صحیح است.

ذکر یک نکته: یک نکته که باید ذکر کنیم این که این بحث چه ارتباطی به اقل و اکثر ارتباطی دارد؟ در حالی که اینجا بحث ما اینست که سوره مطلقا جزء نماز است یا عند التذکر جزء نماز است؟ پاسخ سوال اینست که در بحث اقل و اکثر علم داریم که اقل واجب است و شک داریم اکثر واجب است یا یخر؟ در مانحن فیه نیز همین گونه است ما علم داریم نماز با بقیه اجزاء غیر از سوره واجب است، شک دارم آیا سوره عندالنسیان واجب است یا خیر؟ بعباره اخری یک اقل را می¬دانیم واجب است، در سعه و ضیق سوره و خطاب شک دارم. یعنی نمی¬دانیم آیه یا روایتی که دستور به صورت داده است مرادش اینست که سوره مطلقا واجب است یا این که سوره عندالتذکر واجب است؟ و این همان بحث اقل و اکثر است.

دلیل اجتهادی: اما اگر بخواهیم بدانیم سوره واجب است یا خیر و این که نماز صحیح است یا خیر، اگر سراغ ادله¬ی اجتهادی (آیات و روایات) برویم، با چند دلیل می¬شود ثابت کرد سوره مخصوص به حال تذکر است و شخص ناسی نمازش صحیح است. مثلا یک دلیل اجتهادی روایت «لا تعاد» است که می¬فرماید نماز اعاده ندارد مگر در پنج صورت وقت و قبله و طهور و رکوع و سجود. در آن روایت نفرموده است اگر سوره را فراموش کرد نمازش اعاده دارد. بلکه بالاتر، اصلا دلیلی که می¬گوید سوره واجب است، اگر خود دلیل لبّی باشد (مانند اجماع، سیره، ضرورت مذهب) در این صورت باید قدر متیقن آن را گرفت که آن هم در صورت تذکر است و شامل صورت نسیان نمی¬شود. اجماعی که می¬گوید باید سوره بخوانید، قدر متیقنش برای وقتی است که یادمان هم باشد پس اگر فراموش کردی دلیلی نداریم که نماز باطل باشد.
حتی می¬توانیم بگوییم ادله¬ی وجوب سوره، نمی¬تواند خطاب به ناسی یا متذکر باشد. به آدم فراموشکار نمی¬توان خطاب کرد. ناسی با عنوان ناسی قابل خطاب نیست، اما می¬توان گفت یک دلیلی می¬گوید نماز بدون سوره برای همه (هم ناسی و هم ذاکر) واجب است، سپس یک دلیل دیگر می¬گوید «یا ایها الملتفت» یا «یا ایها الذاکر / المتذکر» سوره بر شما واجب است.
اگر این گونه بحث کنیم، به این دلیل اجتهادی بر صحت عبادت گفته می¬شود. بعباره اخری دلیل اجتهادی بیاوریم که این جزء یا دلیلی که فراموش شده است، اختصاص به صورت التفات دارد و شامل مورد نسیان نمی¬شود. پس اگر در چیزی شک نمودیم در صورت فراموشی واجب است یا خیر، اصل عدم آن است و نتیجتاً آن عمل بدون آن جزء صحیح است. بعباره اخری نماز بدون آن جزء، دارای مصلحت تامه است.
اما با قطع نظر از این دلیل اجتهادی، هر وقت گفته شد چیزی در عبادت جزء یا شرط است، اگر آن جزء یا شرط را فراموش نمودیم، نتیجه¬اش بطلان عبادت است. ولی از اصل اولی، بخاطر دلیل اجتهادی (حدیث لا تعاد یا قدر متیقن دلیل لبی) صرف نظر می¬کنیم.

محل برگزاری