خارج اصول (استصحاب) پردیسان ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

بررسی حدیث سوم در حجیت استصحاب

❋ ❋ ❋

مقـدمـه
بحث در روایاتی بود که برای حجیت استصحاب به آن¬ها استدلال شده است. در این جلسه روایت دیگری را بررسی می¬نماییم.

روایت سوم زراره
در کتاب تهذیب روایت ذیل از زراره نقل شده است:
روایت: «وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: قُلْتُ‏ لَهُ‏ مَنْ‏ لَمْ‏ يَدْرِ فِي أَرْبَعٍ هُوَ أَوْ فِي ثِنْتَيْنِ وَ قَدْ أَحْرَزَ الثِّنْتَيْنِ قَالَ رَكَعَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَرْبَعَ سَجَدَاتٍ وَ هُوَ قَائِمٌ بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ وَ يَتَشَهَّدُ وَ لَا شَيْ‏ءَ عَلَيْهِ وَ إِذَا لَمْ يَدْرِ فِي ثَلَاثٍ هُوَ أَوْ فِي أَرْبَعٍ وَ قَدْ أَحْرَزَ الثَّلَاثَ قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا أُخْرَى وَ لَا شَيْ‏ءَ عَلَيْهِ وَ لَا يَنْقُضِ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ وَ لَا يُدْخِلِ الشَّكَّ فِي الْيَقِينِ وَ لَا يَخْلِطْ أَحَدَهُمَا بِالْآخَرِ وَ لَكِنَّهُ يَنْقُضُ الشَّكَّ بِالْيَقِينِ وَ يُتِمُّ عَلَى الْيَقِينِ فَيَبْنِي عَلَيْهِ وَ لَا يَعْتَدُّ بِالشَّكِّ فِي حَالٍ مِنَ الْحَالاتِ.»
به امام عرض کردم اگر کسی نداند رکعت دوم نماز است یا رکعت چهارم، چه باید بکند؟ امام فرمود دو رکعت دیگر با چهار سجده و ایستاده با خواندن فاتحه الکتاب انجام می¬دهد. تشهد هم می¬خواند و سلام می¬دهد. اگر هم شک او بین سه و چهار است می¬ایستد و یک رکعت اضافه می¬کند و چیزی هم به گردنش نیست. یقین را با شک نقض نکند. شک را در یقین وارد نکند. شک و یقین را قاطی نکند. بلکه شک را با یقین نقض کند. نماز را با یقین تمام کند. در هیچ حالی به شک اعتنا نکند.
بررسی سندی: سند روایت محل بحث است ولی در مجموع، روایت صحیحه است.
بررسی روایت: این که امام مدام در یک روایت مطالبی در مورد شک و یقین را تکرار می¬کند، نشان بر اینست که اینجا مشکلی وجود دارد و امام می¬خواهد چیزی را بفرماید. آن مشکل اینست که عوام معتقدند هر وقت در نماز شک کردیم باید بنا را بر اقل بگذاریم. مثلا اگر بین دو و چهار شک کردیم، بنا را بر دو می¬گذاریم. اماشیعه معتقد است در این موارد بنا را بر اکثر می¬گذاریم (به جز شک در چهار و پنج) این روایت هم می¬خواهد اختلاف بین شیعه و سنی را بیان کند.
استدلال اهل سنت اینست که در مورد اقل یقین دارد و نسبت به اکثر که مشکوک است برائت جاری می¬کند و استصحاب عدم رکعات بعد را جاری می¬کند. بعباره اخری اهل سنت نماز احتیاط ندارند و معتقدند آن مقداری که محل شک است باید چسبیده به نماز باشد. اشکال شیعه به اهل سنت اینست که وقتی این شخص نماز را تمام کرد یا چهار رکعت نماز خوانده و یا شش رکعت خوانده و یقین ندارد نمازش را چهار رکعتی خوانده باشد ولذا ممکن است نمازش باطل باشد.
استدلال شیعه اینست که در شک بنا را بر چهار بگذارد، حالا که سلام داد یا چهار رکعت خوانده و یا دو رکعت خوانده است. اگر بعد از نماز دو رکعت احتیاط بخواند این یا مستحبی است یا جز نماز واجب لحاط می¬شود.
طبق مذهب اهل سنت نماز یا چهار رکعتی است و یا شش رکعتی و احتمال دارد نماز باطل باشد اما طبق مذهب امامیه نماز یقینا بیشتر نیست و یقینا به نماز چیزی اضافه نشده است.

این که امام در روایت می¬فرماید کسی که بین دو و چهار شک کرد، دو رکعت دیگر بخواند، آیا حرف شیعیان است یا حرف اهل سنت؟ بعباره اخری روایت تقیه است یا خیر؟ اگر کسی روایت را این گونه معنا نمود که در فرض شک بین دو و چهار، شخص باید دو رکعت متصلا اضافه کند این حرف اهل سنت است. اما امام نفرمود که متصل اضافه کند، در این صورت روایت طبق مذهب شیعه است.
اما واقعیت اینست که ظاهر روایت دلالت بر متصل بودن دو رکعت دارد و احتمال دارد روایت تقیه¬ای و مطابق مذهب اهل سنت باشد.
در مورد شک بین سه و چهار هم امام فرموده است باید شخص بایستد و یک رکعت اضافه کند و چیزی هم گردنش نیست. این عبارت ظهور در اضافه کردن متصل دارد که کلام اهل سنت است. احتمالا این که امام در تتمه روایت چندین بار در مورد یقین و شک مطالبی می¬فرماید، ظاهرا اینست که امام می-خواهد بفرماید مراقب باشید شک در نماز وارد نشود آن مطالبی که من گفتم طبق مطالب سنی ها است و نماز سنی ها شک دارد و یقین هم ندارد.

محل برگزاری