خارج اصول (مقدمه واجب) حرم مطهر ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

مقدمه متقدم و مقارن و متاخر

❋ ❋ ❋

مقدمه: کلام در باب مقدمه¬ی متقدم، متاخر و مقارن بود.

فرمایش آیت‌ﷲ بروجردی در مسئله: ایشان بر خلاف همه¬ی مطالب اصول که خیلی خلاصه مطرح می¬نمودند، این بحث را مفصل مطرحکرده که مقدمه¬ی متقدم و متاخر به چه معناست و چگونه قابل تصور است. ایشان ابتدا بحثی را درباره¬ی این مطرح نموده که سبب، مقتضی، شرط، عدم المانع و معد چه تعریفی دارند و چه تفاوتی با هم دارند.
سپس می¬فرماید که سبب و مسبب دو گونه است، یکی افعال تولیدیه و دیگری افعال غیر تولیدی. گاهی انسان کاری را انجام می¬دهد، بعد هم باید کار دیگری انجام دهد. مثلا فرش را جارو می¬کند، بعد هم پهن می¬کند. این افعال غیرتولیدی است. اما گاهی کاری انجام می¬دهیم و از آن کار دیگری تولید می¬شود، به این فعل تولیدی گفته می¬شود. مثلا کبریت زد چراغی روشن شد و بعد هم آتش سوزی شد و جایی سوخت، این فعل تولیدی است.
آیت‌ﷲ بروجردی بحث نموده که در افعال تولیدیه، تکلیف شرعی به سبب تعلق می¬گیرد یا به مسبب تعلق می¬گیرد؟ یعنی آیا امر شارع روی سبب می-رود یا روی مسبب می¬رود. مثلا پاسبان می¬خواهد کسی را اعدام کند، آیا فرمانده باید بگوید او را بکش، یا بگوید شلیک کن؟ ایشان فرموده است: تکلیف روی سبب می¬رود. زیرا سبب، فعل انسان است (دون المسبب)، در مثال اخیر، کشتن فعل پاسبان نیست، بلکه شلیک فعل انسان است.
بعد ایشان می¬فرماید: ان قلت اگر چیزی فعل انسان نیست، نمی¬تواند متعلق تکلیف قرار بگیرد. قلت فعل انسان لازم نیست بلاواسطه فعل باشد، اگر چیزی مع الواسطه هم فعل بود، آن هم فعل محسوب می¬شود. بنابراین شارع می¬تواند بگوید بکش (یعنی مع الواسطه شلیک کن تا بمیرد.) اما بهنر است بگوییم اصلا در هیچ آیه و روایتی نیامده است که متعلق تکلیف باید فعل انسان باشد و کلمه¬ی فعل در آیات و روایات به کار نرفته است و در آیات و روایات عناوین به کار رفته است و تفاوتی ندارد تکلیف به سبب تعلق بگیرد و یا به مسبب تعلق بگیرد.

اشکال استاد عابدی به فرمایش آیت‌ﷲ بروجردی: احتمالا در ذهن شریف آیت بروجردی این بوده که لفظ فعل، همان چیزی است که ما در ذهن تصور می¬کنیم و آن هم چیزی است که ارادی باشد و از انسان صادر شود. در حالی که اصلا فعل این نیست بلکه فعل اینست که خواهیم گفت. ابتدا روایتی از حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) را نقل نماییم؛ ایشان می¬فرماید: «تَوَقَّوا الْبَرْدَ فِی أَوَّلِهِ، وَتَلَقَّوْهُ فِی آخِرِهِ، فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِی الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِی الْأَشْجَارِ، أَوَلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورقُ.» مراقب باشید اول پاییز و زمستان سرما نخورید و مراقبت کنید که اول بهار سرما بخورید. این سرما با بدن شما همان می¬کند که با درختان می¬کند. سرمای اول زمستان می¬سوزاند و سرمای اول بهار، می¬رویاند.
الان در این روایت «یفعل» به چه معناست؟ آیا سرما اراده می¬کند تا کاری انجام دهد؟ در اینجا یفعل در دو بیان در روایت استعمال شده در حالی که اراده وجود ندارد. پس کلمه¬ی فعل به آن معنایی نیست که آیت‌ﷲ بروجردی تصور نموده است.

ادامه فرمایش آیت‌ﷲ بروجردی: این که ایشان می¬فرماید این که گفته می¬شود علت باید معیت با معلول داشته باشد، حرف درستی نیست. ما علت-هایی داریم که با معلول مقارن نیستند و معیت ندارند. به عنوان مثال علت غایی، علت است اما همیشه متاخر از معلول است. پس لازم نیست همیشه علت معیت با معلول داشته باشد. آن چه باید معیت داشته باشد، علت تامه است و علت تامه باید مقارن با معلول از نظر زمانی مقارن باشد. اما می-شود علت تامه از نظر رتبه مقدم بر معلول باشد. یا ذاتا مقدما بر معلول باشد.
علت این که باید از نظر زمانی علت و معلول با هم باشند، اینست که معلول فیض است و فیض وقتی از چیزی سریان می¬کند، باید منشأ فیض همان موقع باشد. یعنی مفاضٌ منه (آن که از آن فیض ریخته می¬شود) با فیض همزمان باشد. بنابراین اجزاء علت نیاز نیست مقارن باشد. علت غایی نیاز نیست مقارن باشد. فقط علت تامه باید از نظر زمانی مقارن باشد اما از نظر رتبه مقدم است.
مواردی مانند غسل زن مستحاضه و… قید موضوع هستند و شرط و مقدمه و جزء علت نیستند.

نقد فرمایشات آیت‌ﷲ بروجردی: این فرمایشات چند اشکال دارد. یکی این که بحث علت غایی که ایشان مطرح فرمود، صحیحش این است که علت غایی به وجود خارجی علت نیست، بلکه به وجود ذهنی، علت غایی علت است. مثلا نجار که صندلی می سازد، علت غایی آن نشستن است، اما الان که نجار مشغول ساخت است با خود تصور نشستن می¬کند. فلذا تصور نشستن علت غایی است، نه خود نشستن. و این تصور مقارن است.
نکته ی بعدی این که آیت‌ﷲ بروجردی فرمود بحث روی علت تامه است و روی علت غایی نیست، درست نیست. بلکه باید بگوییم بحث روی علت فاعلی است. در مقابل علت غایی، علت فاعلی است و این گونه نیست که در مقابل علت غایی، علت تامه باشد.
مسئله ی فیض هم که ایشان فرمودند ارتباطی به اینجا ندارد و ارتباط با عرفان دارد.

محل برگزاری