خارج اصول (مقدمه واجب) حرم مطهر ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

بررسی نظر امام در مقدمه داخلی

❋ ❋ ❋

مقدمه: کلام در این بود که آیا مقدمه داخلیه داریم یا خیر؟ بعباره اخری آیا می¬توانیم بگوییم اجزاء یک عبادت هم واجب نفسی و هم واجب غیری هستند یا خیر؟ مثلا رکوع یا سجود که جزء نماز هستند را می¬شود مقدمه¬ی داخلی دانست یا خیر؟

نظر شیخ و آخوند در مسئله: مرحوم اصفهانی صاحب هدایه المسترشدین، شاید اولین کسی باشد که این بحث را مطرح نموده که مقدمه همیشه خارجیه است و مقدمه¬ی داخلیه قابل تصور است. بعد از ایشان شیخ انصاری و آخوند خواسته¬اند بگویند ما می¬توانیم مقدمه¬ی داخلیه را تصور کنیم و مقدمه غیر از ذی المقدمه است و این قابل تصور است. مثلاً جزء اگر به صورت «لا بشرط» در نظر گرفته شود جزء است و اگر این جزء بشرط شیئ در نظر گرفته شود می¬شود کل. یعنی فرق جزء با کل، رکوع با نماز اینست که رکوع لا بشرط است و نماز بشرط شیئ است. و مهم هم اینست که شیخ و آخوند خواسته¬اند بفرمایند جزء با کل فرق می¬کند.
اگر کسی بگوید جزء و کل با هم فرق می¬کنند و در چیز است، دیگر مشکل حل می¬شود و می¬گوییم جزء وجوب غیری و کل وجوب نفسی دارد.
اما اگر کسی بگوید کل و جزء یک چیز است، لازمه¬اش اینست که یک چیز دو وجوب داشته باشد، یعنی رکوع هم واجب نفسی و هم واجب غیری داشته باشد و این هم اجتماع مثلین است و اشکال دارد.

نظر امام خمینی و آیت‌ﷲ بروجردی در مسئله: امام خمینی یک بیانی فرموده است که احتمالاً از آیت‌ﷲ بروجردی گرفته باشد. این دو بزرگوار فرموده-اند ما می¬توانیم تصور کنیم جزء با کل فرق می¬کنند. که در این صورت مشکل حل می¬شود.
توضیح اینست که شیخ و آخوند تصور کردند ما یک مقدمه و یک ذی المقدمه داریم؛ مقدمه هم یعنی کل الاجزاء منفرداً، یعنی همین اجزا را مقدمه می-گوییم و وقتی روی هم رفته باشند به آن کل می¬گوییم. مثلا فرق انگشت و دست اینست که انگشت همین پنج تا به صورت تک تک است و دست مجموع همه¬ی انگشتان است. در حالی که ما یک مقدمه نداریم که کل الاجزاء باشد، بلکه به تعداد اجزاء مقدمه هم داریم. یعنی مثلا نماز که یازده جزء دارد، یازده مقدمه هم دارد و نباید بگوییم نماز یک مقدمه دارد که همین یازده تا است، و همین یازده تا هم کل نماز است. پس یک مقدمه¬ی یازده تایی نیست، بلکه یازده تا مقدمه است.
امام خمینی می¬فرماید اگر کسی این نظر را قبول کند، مشکل حل می¬شود.

توضیح فرمایش امام خمینی: در ما نحن فیه بحث ما در دو امر است و این که می¬خواهیم بدانیم روی رکوع دو امر رفته است یا یک امر رفته است. این را به مسئله¬ی اراده تشبیه می¬کنیم، کسی که می¬خواهد خانه بسازد ابتدائاً اراده کرده خانه داشته باشد، و فعلا هم در ذهنش این نیست که قفل و در و پنجره و… داشته باشد.
بعد که تصور می¬کند خانه قفل و پنجره و… هم می¬خواهد، اراده می¬کند که این¬ها را بخرد ولی این به آن معنی نیست که وجوب از ذی المقدمه که خانه باشد به مقدمه که قفل باشد، ترشح کند.
نتیجه فرمایش امام خمینی اینست که ما دو غرض و دو اراده داریم که یکی به جزء و یکی به کل تعلق گرفته است. بعباره اخری اراده¬ی به مرکب یک چیز است و اراده¬ی به جزء یک چیز دیگر است. نتیجه این که یک امر به کل و یک امر به جزء تعلق می¬گیرد. پس جزء واجب است طبق امری که ترشح از کل نیست و کل هم طبق امر نفسی که خودش دارد واجب است و بدین صورت مشکل مقدمه¬ی داخلیه حل می¬شود.

نقد فرمایش امام خمینی: کلام امام خمینی چند اشکال دارد. اول این که اگر فرمایش امام خمینی درست باشد، وجوب مقدمه نفسی می¬شود. بحث ما درباره¬ی اینست که جزء خودش مصلحت و مفسده ندارد و مصلحت و مفسده برای کل است.
مقدمه¬ی واجب اینست که ما می¬خواهیم بحث کنیم اگر شارع آن چیز را واجب کرد، آن چیز هم لا یتّم الا بهذا؛ و این گونه که امام خمینی بیان می-فرمایند، تلازم بین دو حکم را مطرح می¬فرمایند؛ این که حکم به کل و حکم به جزء متلازمیند. در حالی که بحث مقدمه¬ی واجب، بحث تلازم نیست، بلکه بحث نور و پرتو نور، بحث ترشح، بحث ظل و ذی ظل، بحث حقیقت و رقیت و… است. این که آیا آن واجب سبب وجوب این چیز دیگر می-شود یا خیر. نه این که دو واجب در کنار هم داشته باشیم که هر دو مصلحت داشته باشد.
بنابراین فرمایش امام خمینی مشکل را حل می¬کند ولی خروج از بحث است. فلذا با این مطلب، نمی¬شود ثابت کرد ما مقدمه¬ی داخلیه داریم.

محل برگزاری