خارج فقه (نماز جمعه) پردیسان ۱۳۹۸

استاد احمد عابدی

تعیینی یا تخییری بودن نماز جمعه

❋ ❋ ❋

مقـدمـه: بیان کردیم برخی مانند شیخ صدوق نماز جمعه را واجب تعیینی می¬دانند و ما می¬خواهیم بدانیم نماز جمعه که واجب است، واجب تخییری است یا تعیینی است.

تعییـنی یا تخییری بودن نماز جمعه: روایتی نقل نمودیم که فرموده است نماز جمعه واجب است. روایت بدین مضمون بود که: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النَّاسِ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي جَمَاعَةٍ وَ هِيَ الْجُمُعَةُ وَ وَضَعَهَا عَنْ‏ تِسْعَةٍ عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ.» گاهی صدر حدیث را باید ملاحظه نمود و گاهی ذیل حدیث را باید ملاحظه نمود. صدر روایت می¬فرماید خداوند بر مردم فرض کرده است … و یکی را هم واجب کرده جماعت باشد. این روایت دو بار می¬فرماید نماز جمعه فرض است، آیا می¬توان گفت این که می¬گوید فرض است یعنی فرض تعیینی است؟ یا این که باید گفت روایت فقط در مقام فرض بودن صلاه جمعه است و در مقام بیان کیفیت فرض بودن نیست. پس صدر حدیث واجب تعیینی را نمی¬فهماند.
در ذیل حدیث می¬فرماید: «وَ وَضَعَهَا عَنْ‏ تِسْعَةٍ عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ و ……..» آیا می¬توان گفت نماز جمعه برای غیر از این نه گروه، واجب تعیینی است؟ اگر روایت فرموده بود خداوند نماز جمعه را از نه گروه برداشته است می¬شود گفت در مورد غیر این افراد نماز جمعه واجب است، اما روایت می¬فرماید از نه گروه برداشته شده است یکی کسی که راهش از دو فرسخ یا بیشتر است، این شاهدی بر اینست که نماز جمعه واجب تعیینی نیست و نماز جمعه را در جای خاصی می¬خوانند. در این صورت اگر نماز جمعه واجب تعیینی بود باید به او هم گفته می¬شد نمازت را بخوان. این روایت ابتدا نشان می¬دهد که نماز جمعه محل خاصی دارد و این که نشان می¬دهد نماز جمعه بر بقیه کسانی هم که نزدیک هستند، واجب تعیینی نیست.

ادامه بررسی روایات: باقی روایات را مورد بررسی و واکاوی قرار می¬دهیم؛
روایت: «وَ عَنْهُ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيٍّ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانُوا سَبْعَةً يَوْمَ‏ الْجُمُعَةِ فَلْيُصَلُّوا فِي جَمَاعَةٍ وَ لْيَلْبَسِ الْبُرْدَ وَ الْعِمَامَةَ وَ يَتَوَكَّأُ عَلَى قَوْسٍ أَوْ عَصًا وَ لْيَقْعُدْ قَعْدَةً بَيْنَ الْخُطْبَتَيْنِ وَ يَجْهَرُ بِالْقِرَاءَةِ وَ يَقْنُتُ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى مِنْهُمَا قَبْلَ الرُّكُوعِ.»
اگر روز جمعه هفت نفر بودید، باید نماز در جماعت بخوانند. و باید عبا و عمامه هم بپوشد (این دستور به پوشیدن برد و عمامه نشان می¬دهد مراد نماز جمعه است) و باید به کمان یا عصا (شمشیر) تکیه دهد. بین دو خطبه هم باید یک مقداری بنشیند. قرائت را هم باید بلند بخواند و در رکعت اول باید قبل از رکوع و در رکعت دوم بعد از رکوع قنوت بگیرد.
بررسی روائی: در این که آیه امر غایب «فلیصلوا» دلالت بر وجوب تعیینی دارد یا خیر باید گفت این روایت فقط دلالت بر جواز نماز جمعه دارد. زیرا گفته شده است امر در مقام توهم حظر، دلالت بر اباحه دارد. زیرا در ذهن شیعه بود ما که حکومت داریم می¬توانیم نماز جمعه بخوانیم یا خیر، امام فرموده است نماز جمعه بخوانید.

روایت: «وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: صَلَاةُ الْجُمُعَةِ فَرِيضَةٌ وَ الِاجْتِمَاعُ إِلَيْهَا فَرِيضَةٌ مَعَ الْإِمَامِ فَإِنْ تَرَكَ رَجُلٌ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ ثَلَاثَ جُمَعٍ فَقَدْ تَرَكَ ثَلَاثَ فَرَائِضَ وَ لَا يَدَعُ ثَلَاثَ فَرَائِضَ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ إِلَّا مُنَافِق‏»
نماز جمعه واجب است و اجتماع به نماز جمعه هم واجب است. هر کس بی علت سه تا نماز جمعه را ترک کند، سه واجب را ترک کرده است و سه واجب را کسی ترک نمی¬کند مگر این که منافق باشد.
بررسی دلالی: روایت می¬فرماید نماز جمعه و رفتن به آن واجب است و کسی که ترک کند منافق است. این روایت فقط دلالت بر واجب بودن نماز جمعه دارد و نمی¬فهماند واجب تعیینی است یا خیر. بهترین شاهد هم اینست که می¬فرماید کسی که سه تا نماز جمعه را ترک کند منافق است و اگر تعیینی بود باید با ترک یک مورد هم شخص منافق می¬شد. پس این روایت در مقام بیان کیفیت وجوب نیست.

روایت: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع عَلَى مَنْ تَجِبُ الْجُمُعَةُ قَالَ تَجِبُ عَلَى سَبْعَةِ نَفَرٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ لَا جُمُعَةَ لِأَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ أَحَدُهُمُ الْإِمَامُ فَإِذَا اجْتَمَعَ سَبْعَةٌ وَ لَمْ يَخَافُوا أَمَّهُمْ بَعْضُهُمْ وَ خَطَبَهُمْ.»
به امام باقر عرض کردم به چه کسی نماز جمعه واجب است؟ فرمود اگر هفت نفر جمع شدند، نماز جمعه بر آن¬ها واجب است. اگر از پنج تا کمتر شدند دیگر نماز جمعه بر آن¬ها واجب نیست که یکی از آن¬ها امام می¬شود. وقتی هفت نفر جمع شدند و ترسی هم نداشتند، یکی امام می¬شود و خطبه می-خواند و نماز را برپا می¬کنند.
بررسی دلالی: روایت می¬فرماید هفت نفر که باشند نماز جمعه بر آن¬ها واجب است و اگر کمتر از پنج نفر باشند بر آن¬ها واجب نیست. این روایات برای صدوق است و در من لایحضر این روایت را نقل نموده است. صدوق هم گاهی فتاوی خود را دنباله روایت می¬آورد. خیلی افراد هم که نمی¬دانند این فتوای صدوق است، آن را دنباله روایت می¬دانند. این روایت معلوم نیست حدیث باشد، شاید فتوای شیخ صدوق باشد. اگر بدین صورت نگاه کنیم، این روایت فتوا است و دلیل نمی¬شود اگر هفت نفر بودند واجب باشد. آن چه کلام امام است اینست که جمعه بر هفت نفر واجب است. اما آیا واجب هم هست بخوانند یا خیر؟
به هر حال این روایت گرچه دلالت می¬کند که اگر خطر نبود نماز جمعه بخوانید، اما ما نمی¬دانیم کلام صدوق است یا کلام امام است.

محل برگزاری