خارج فقه (مسائل مستحدثه قضا) حرم مطهر ۱۴۰۲

درس خارج فقه استاد عابدی

بررسی فقهی قانون تجارت؛ افلاس شرکت، سلب مالکیت، موارد سلب مالکیت در کتاب الشفعه، علت حکم شفعه

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • سلب مالکیت
  • موارد سلب مالکیت در کتاب الشفعه
  • جمع‌بندی
❋ ❋ ❋

سلب مالکیت

موارد سلب مالکیت در باب شفعه

۱- آیا شفعه فقط مال شریک است یا همسایه‌ای که از یک‌طرف رفت‌وآمد دارند هم حق شفعه دارد؟

۲- آپارتمانی که چندطبقه است؛ اگر کسی که یک واحد مستقل با سند مستقل دارد ولی رفت‌وآمد آن‌ها از یک درب است، واحد خود را فروخت، آیا بقیه ساکنین حق شفعه دارند؟

قدیم غالب خانه‌ها این‌طور بود که چندین اتاق داشت و هر اتاقی مال یک خانواده بود. اگر بیش از دو خانواده هستند، شفعه نیست. اگر دو خانواده بودند، مسلم است که شفعه دارند. غالب روایات شیعه و سنی در این باب است.

اگر یک آپارتمان است که در یک طبقه دو واحد هست و مستقل هم هستند اما هر دو یک آسانسور یا یک ورودی یا خروجی دارند؛ آیا حق شفعه صدق می‌کند؟

در مواردی که زمین یا عقار یا غیرمنقولی که غیر قابل‌تقسیم است؛ ازاین‌جهت که غیرمنقول است قابل شفعه است ولی ازاین‌جهت که تقسیم‌پذیر نیست، قابل شفعه نیست؛ مثل حمام یا چاه که مشترک بین دو نفر است.

احتمالاً اینکه در روایات صریحاً فرموده‌اند کشتی حق شفعه ندارد، به همین دلیل است، کما اینکه اگر حمام تقسیم شود، قابل‌استفاده نخواهد بود و هر دو قسمت از منفعت ساقط می‌شود.

این مسائل هرروز در دادگاه پیش می‌آید؛ مثلاً یک خانه‌ای لوله آبی در این کوچه برای خود کشیده است. دیگری هم خانه‌ای در این کوچه می‌سازد؛ آیا می‌تواند از این لوله برای خود استفاده کند و از آن انشعاب بگیرد؟ این هم بحث شفعه است. شفعه گاهی در عین است و گاهی در حقوق است. گرچه این لوله آب، ملک فرد نیست بلکه ملک سازمان آب است اما او حق انتفاع دارد. الآن که حق انتفاع دارد آیا دیگری هم می‌تواند از این لوله استفاده کند؟ یا کسی کابل برقی برای منزل خود کشیده است آیا همسایه هم می‌تواند این کابل برق استفاده کند؟ این موارد منفعتی است که ملک آن مال دیگری است اما منفعت برای کسی است، آیا دیگری هم می‌تواند از آن بهره ببرد؟

روایتی هست که می‌فرماید: جَارُ الدَّارِ أَحَقُ بِدَارِ الْجَارِ. (السنن الکبری للنسائی ج ۱۰ ص ۳۶۵ حدیث ۱۱۷۱۷) شخصی به پیامبر عرض کرد: یک خانه چند همسایه دارد؟ پیامبر فرمود: همسایه‌ای که درب خانه‌اش به درب شما نزدیک‌تر است.

در باب قضاوت هم این مسئله مهم است. روایتی این چنین بسیار نقل شده است: أَنَّ دَارًا کَانَتْ بَیْنَ أَخَوَیْنِ فَحَظَرَا فِی وَسَطِهَا حِظَارًا، ثُمَّ هَلَکَا وَتَرَکَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَقِبًا، فَادَّعَی عَقِبُ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَنَّ الْحِظَارَ لَهُ مِنْ دُونِ صَاحِبِهِ، فَاخْتَصَمَ عَقِبَاهُمَا إِلَی النَّبِیِّ صَلَّی ﷲُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَأَرْسَلَ حُذَیْفَةَ بْنَ الْیَمَانِ رَضِیَ ﷲُ عَنْهُ یَقْضِی بَیْنَهُمَا فَقَضَی بِالْحِظَارِ لِمَنْ وَجَدَ مَعَاقِدَ الْقِمْطِ تَلِیهِ، ثُمَّ رَجَعَ فَأَخْبَرَ النَّبِیَّ صَلَّی ﷲُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّی ﷲُ عَلَیْهِ وَسَلَمَ: أَصَبْتَ قَالَ دَهْثَمٌ: أَوْ قَالَ: أَحْسَنْتَ. (السنن الکبری للبیهقی ج ۶ ص ۱۱۱ حدیث ۱۱۳۶۹)

بینه در این حدیث به معنای دو شاهد عادل نیست. بلکه این قضاوت حذیفه هم با بینه بوده است.

حظار آن حصیر یا نی است که با طناب بسته می‌شد و در وسط خانه به‌عنوان مانع گذاشته می‌شد. پسرعموها اختلاف کردند که این حصیر مال چه کسی است. حذیفه گفت سر طناب در کدام خانه بسته شده است؟ سر طناب در هر خانه‌ای باشد، حصیر مال اوست. پیامبر هم فرمود: احسنت یا اصبت. این روایت منبع زیادی دارد و اصلاً نیازی به بررسی سندی ندارد.

در این روایت حذیفه بن یمان درباره دیواری قضاوت کرد که قابل‌تقسیم نیست؛ در روایتی که «ربعه» آمده بود، همین دیوار مراد است.

جمع‌بندی

دو نکته مهم است:

۱- دلالت روایات: در روایات این بود که قضی رسول ﷲ بالشفعه. اگر قضی را به معنای قضاوت بدانیم، باید تمام روایات شفعه از باب حکم سیاسی بدانیم اما اگر قضی را به معنای بیان حکم خدا بدانیم، قضاوت حکم الهی یا حکم شرعی است و باید ببینیم در کشتی مشترک شفعه هست؟ اما اگر به معنای قضاوت باشد، قضیه فی واقعه است و تعدی از آن جایز نیست. امام خمینی روایت لا ضرر را حکم سیاسی می‌داند و در باب شفعه هم کلمه قضی وهم کلمه لا ضرر و لا ضرار آمده است. اگر حکم سیاسی بدانیم، در حمام، قنات، همسایه و آپارتمان حق شفعه نیست؛ اما اگر قضی را به معنای جعل و حکم الهی بدانیم، تمام این موارد حق شفعه دارد. به‌عبارت‌دیگر مراد از حکم سیاسی این است که حاکم باید حکومت خود را تثبیت کند و نوعی تدبیر حکومت و حکم اجرایی است و حکم اجرایی قابل تعدی نیست لذا در این موارد شفعه نیست؛ اما اگر حکم الهی باشد، باید در همه مصادیق جاری شود.

جهاد، حکم است و این حکم خداست؛ اما اینکه فرمانده بگوید صبح برویم یا شب، با قطار برویم یا هواپیما، این موارد، احکام سیاسی و لازم‌الاجرا هستند اما حکم خدا نیست.

۲- حکمت شفعه: بااینکه شفعه خلاف قاعده است چون قاعده تسلط هرکسی بر مال خوش است، چرا شارع آن را جعل کرده است؟ آیا شارع می‌خواهد جلوی ضرر را بگیرد یا می‌خواهد جلوی نزاع را بگیرد؟ حکمت در باب شفعه واقعاً علت است یعنی شارع علت را بیان می‌کند. اگر حکمت شفعه جلوگیری از نزاع باشد، در همه موارد مذکور، باید شفعه را بپذیریم. در این صورت اگر موردی باشد که دعوا و نزاع پیش نیاید، باید به‌قدر متیقن اکتفا کرد چون خلاف قاعده است لذا در آن مورد شفعه نیست.

اگر شفعه را برای جلوگیری از ضرر بدانیم کما اینکه در روایات شفعه آمده است؛ هرجایی که ضرر پیش می‌آید شفعه هست. چیزی که قابل‌تقسیم نیست مثل حمام، قنات، کابل برق و… شفعه ندارد. اگر ملاک، لا ضرر باشد، بعضی از مواردی که غیر قابل‌تقسیم است، بهترین موارد ضرر است. مثلاً چاه آب مشترک بین دو نفر است و چاه قابل‌تقسیم نیست. تقسیم کردن ضرر هر دو شریک است و اگر حق شفعه نباشد، اگر یکی از آن‌ها بدون اطلاع شریک بفروشد، ضرر شریک است، یعنی تقسیم نشود یکی ضرر می‌کند. باید اقل الضررین را بگیریم که شفعه است؛ بنابراین در این موارد شفعه وجود دارد.

محل برگزاری