مباحث مطرح شده در این جلسه:
نشانههای بلوغ: حیض
کلامه علامه حلی و سید یزدی
اشکال دور و پاسخ آن
کاشفیت و سببیت حیض نسبت به بلوغ
نشانههای بلوغ: حیض
کلامه علامه حلی و سید یزدی
علامه حلی در تذکره میفرماید: «مسألة ۴۰۶: الحیض فی وقت الإمکان دلیل البلوغ و لا نعلم فیه خلافاً؛ و الأصل فیه قول النبیّ قال لأسماء بنت أبی بکر: «إنّ المرأة إذا بلغت المحیض لا یصلح أن یری منها إلاّ هذا» و أشار إلی الوجه و الکفّین، علّق وجوب الستر بالحیض و ذلک نوع تکلیف و قال: «لا تُقبل صلاة حائض إلاّ بخمار» أشعر أنّها بالحیض کُلّفت الصلاة؛ و لو اشتبه الخارج هل هو حیض أم لا، لم یُحکم بالبلوغ – إلاّ مع تیقّن أنّه حیض – عملاً بالاستصحاب». (تذکره الفقها ج ۱۴ ص ۱۹۹)
ممکن است کسی حائض شود و شرایط حیض را هم داشته بشاد، ولی در سن حیض نباشد، در این صورت حیض دلیل بر بلوغ نیست.
وقت امکان یعنی از سن نه سال به بعد. وقت امکان با قاعده امکان متفاوت است. اینکه علامه فرمود مخالفی سراغ نداریم، در این کتاب به معنای اجماع المسلمین است.
سید یزدی در عروه الوثقی میفرماید: «مسألة: إذا خرج ممن شک فی بلوغها دم وکان بصفات الحیض یحکم بکونه حیضا، ویجعل علامة علی البلوغ، بخلاف ما إذا کان بصفات الحیض وخرج ممن علم عدم بلوغها، فإنه لا یحکم بحیضیته، وهذا هو المراد من شرطیة البلوغ». (العروه الوثقی – ط جماعه المدرسین ج ۱ ص ۵۶۰)
مراد سید یزدی این است که اگر میدانیم کسی بالغ است و خونی خارج شد، این خون حیض است، اگر میدانیم بالغ نیست و خونی خارج شد، حیض نیست حتی اگر شرایط حیض را داشته باشد، اگر نمیدانیم بالغ است یعنی شک داریم به سن نه سالگی رسیده است و خونی که خارج شد و شرایط حیض را هم دارد، استصحاب حکم میکند که به سن بلوغ نرسیده است.
مراجع، به این مساله تعلیقه دارند که به برخی اشاره میکنیم؛ امام خمینی: «محل تأمل و إشکال و کذا فی أماریته للبلوغ و إن لا یخلو من قرب إذا حصل الاطمئنان بحیضیته». آیتﷲ خویی: «فیه إشکال و لعل عدمه أظهر». آیتﷲ سیستانی: «فیه اشکال، نعم اذا اطمئن بکونه حیضاً – ولو باستخدام الوسائل العلمیة – کان ذلک موجباً للاطمئنان عادة بسبق بلوغها تسع سنین».
اشکال دور و پاسخ آن
در اینجا اشکال دور به ذهن میآید. توضیح انکه اگر بگوییم حیض علامت بلوغ است و شرط بلوغ هم حائض شدن است، یعنی بلوغ از حیض دانسته میشود و از بلوغ هم دانسته میشود که خون خارج شده حیض است، پس بلوغ متوقف بر حیض است و حیض متوقف بر بلوغ است و این دور صریح است؛ به عبارت دیگر با حیض، بلوغ را کشف میکنیم و زمانی حیض نشانه بلوغ است که نه ساله باشد و اگر نه ساله باشد نیازی به حیض نیست و بدون حیض هم بلوغش دانسته میشود.
پاسخ این اشکال آن است که اگر سن دختری مجهول باشد و خونی از او خارج شود، چنانچه نشانههای حیض را دارد حیض نشانه بلوغ است؛ اما اگر سن معلوم باشد، سن ملاک بلوغ است.
کاشفیت و سببیت حیض نسبت به بلوغ
علامت بلوغ بودن به دو معناست: اول یعنی سبب بلوغ است مانند سن نه سالگی که سن بلوغ است، دوم اینکه حیض کاشف از بلوغ است یعنی کشف میکند که قبلا بالغ بوده است، مانند دختری که حامله است، معلوم میشودقبلا بالغ بوده است. اگر حیض را، سبب بلوغ بدانیم، وقتی حائض شد تکالیف واجب میشود، اما اگر حیض را کاشف بلوغ بدانیم، وقتی حائض شد معلوم میشود از قبل تکالیف واجب بوده است
اگر حیض علامت بلوغ به معنای کاشف است، معلوم نیست از چه زمانی بالغ شده است ولی معلوم است که بالغ شده است. در صورتی که معاملهای انجام دهد سپس حیض شود، اگر حیض کاشف باشد، عقد صحیح است، اما چنانچه حیض سبب باشد، عقد باطل است. علامه حلی در عبارت مذکور، حیض را علامت بلوغ یعنی کاشف بلوغ دانست، لذا معقد اجماع را علامت بودن حیض ذکر کرد.
صاحب جواهر میفرماید: «و علی کل حال فقد بان لک مما ذکرنا عدم کونهما بلوغا بأنفسهما بل قد یکونان دلیلین علی سبق البلوغ فی مثل المجهول حالها». (جواهر الکلام ج ۲۶ ص ۴۴)
در معلوم الحال خون خارج شده وقتی حیض است که نه ساله باشد و اگر نه ساله باشد، دیگر حیض لازم نیست. در مجهول الحال است که حیض علامت بلوغ است. این همان جواب از اشکال دور است.
صاحب جواهر در عبارت دیگری میفرماید: «أما الحمل والحیض فلیسا بلوغا فی حق النساء بلا خلاف معتد به أجده فیه، بل نفاه عنه غیر واحد من دون استثناء، ففی المسالک «لا خلاف فی کون الحیض والحمل دلیلین علی البلوغ، کما لا خلاف فی کونهما بلوغا بأنفسهما» بل هو ظاهر العلامة فی التذکرة والتحریر حیث نفی الخلاف فی کون الحیض دلیلا علی البلوغ والدلیل فی کلامهم هنا خلاف السبب، لکن فی المبسوط أن البلوغ یحصل بثلاثة الاحتلام، والحیض، والسن، ثم قال: والحمل دلالة علی البلوغ، وکذا الإنبات علی، خلاف فیه، وظاهره کون الحیض بلوغا دلیلا علی سبقه، ومثله ما فی الوسیلة». (جواهر الکلام ج ۲۶ ص ۴۲)
در روایات این استفاده نمیشود که حیض بلوغ است یا کاشف از بلوغ، اما اجماعات شیعه وسنی صریح است که حیض، دلیل و کاشف بلوغ ا ست.