خارج اصول (مفاهیم، عام و خاص) حرم‌مطهر ۱۴۰۱

درس خارج اصول استاد عابدی

دلالت سیاق، چند مثال‌ از آیات قرآن در باب دلالت سیاق

مباحث مطرح شده در این جلسه:

  • قرینه سياق در نحوه قرائت آيات قرآن کريم
❋ ❋ ❋

قرینه سیاق در نحوه قرائت آیات قرآن کریم

گفته شد که گاهی قبلِ کلام قرینه است بر مقصود و گاهی بعدِ کلام، گاهی دلالت سیاق برای قرائت یک کلام است، گاهی برای معنا و مضمون یک کلام است، یعنی گاهی برای این است که این کلام را چگونه بخوانم، باید سیاق آن را در نظر بگیرم. اگر شاهنامه فردوسی را خوانده باشید، در شاهنامه فراوان این قسم وجود دارد که کلام را وقتی درست می‌خوانید که قبل و بعد شعر را در نظر بگیرید. یعنی با کتاب لغت نمی‌شود شعر را خواند بلکه بایست قبل و بعد شعر را متوجه شوید. این دلالت سیاق است.

چند آیه را ذکر می‌کنم تا بفهمیم که قرائت قرآن باید چگونه باشد:

  1. «أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یُحْیی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلی حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ». (بقره/۲۵۹) در انتهای آیه: قالَ أَعْلَمُ درست است یا قالَ إعلَم؟ به احتمال زیاد قال إعلم است نه أعلم، یعنی فعل امر است به دلیل سیاق آیه که سه بار کلمه أنظر به صورت فعل امر آمده است.

آیه شریفه دیگر که مؤید است که إعلم است نه أعلم این است: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَهَ عَزیزٌ حَکیمٌ». (بقره/۲۶۰) در انتهای آیه خداوند به حضرت ابراهیم می‌فرماید: إعلم، یعنی به صورت فعل امر آورده است، پس در آیه قبلی هم إعلم است نه أعلم به دلیل قرینه سیاق که هم قبل از آن کلمه سه تا امر آمده و هم آیه بعد که شبیه آن آیه است و در مورد حضرت ابراهیم است.

  1. «وَ قَدْ مَکَرَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمیعاً یَعْلَمُ ما تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَ سَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَی الدَّارِ». (رعد/۴۲) در انتهای آیه سَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ آمده است، آیا این درست است یا سیعلم الکافر؟ هر دو نوع قرائت شده است اما قرینه سیاق دلالت می‌کند که کفار درست است. بااینکه اکثر قراء «سیعلم الکافر» قرائت کرده‌اند اما چند دلیل سیاق داریم که باید کفار به صورت جمع خواند. اولاً در آیه بعد فرموده است: «وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب» در این آیه، کفروا آمده است یعنی به صورت جمع است. قرینه دیگر اینکه آیه قبل فرمود: «وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذی نَعِدُهُمْ» (رعد/۴۰) نَعِدُهُمْ در این آیه جمع است. قرینه دیگر اینکه قبل از این کلمه: «وَ قَدْ مَکَرَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِم» است که هم به صورت جمع است. این سه قرینه است بر اینکه الکفار یعنی به صورت جمع، درست است. قرینه دیگر در جای دیگر قرآن است که آن آیه هم دلالت دارد بر اینکه اینجا باید جمع باشد نه مفرد و آن آیه این است: «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون». (شعراء/۲۲۷) این چهار شاهد بر اینکه سیعلم الکفار بهتر از سیعلم الکافر هست.
  2. «أَ فَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُون». (آل عمران/۸۳) این آیه شریفه سه نوع قرائت دارد: الف- دو فعل یَبْغُونَ وُیرْجَعُون به صورت مغایب خوانده شوند. ب- هر دو به صورت مخاطب خوانده شوند: تَبغون و تُرجعون. ج- اولی مغایب و دومی مخاطب خوانده شوند: یبغون و تُرجعون. فعل در آیه قبلی: «فَمَنْ تَوَلَی بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون» مغایب است. آیا آیه قبلی که مغایب است، می‌تواند قرینه باشد بر اینکه این آیه هم باید مغایب باشد؟
  3. «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ سَلاسِلاً وَ أَغْلالاً وَ سَعیراً». (انسان/۴) چند آیه بعد میفرماید: «وَ یُطافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَکْوابٍ کانَتْ قَواریرَا * قَواریرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدیراً». (انسان/۱۵-۱۶) در این آیه سؤال می‌شود چرا کلماتی که غیر منصرف‌اند به صورت منصرف به کار برده شده‌اند. دو قَواریرَا یکی منصرف و دیگری غیر منصرف در این آیه به کار رفته است: کانَتْ قَواریرَا منصرف است ولی قَواریرَا مِنْ فِضَةٍ غیر منصرف است. در آیه شریفه قبل سَلاسِلَ غیر منصرف است لذا باید سَلاسِلَ باشد درحالی‌که سلاسلاً آمده است. همچنین است «أغلالاً و سعیراً» و نیز «قواریراً»، درحالی‌که غیرمنصرف هستند. قواعد ادبی اقتضاء می‌کند که سلاسلاً را سَلاسِلَ باشد، اما چون آخر همه آیه‌های سوره انسان تنوین گرفته‌اند، خداوند متعال سیاق را بر غیر منصرف بودن ترجیح داده است لذا فرموده است: سلاسلاً، اغلالاً، سعیراً و… در قرآن صدها مورد این‌چنینی می‌توان پیدا کرد که قرینه سیاق اقتضا می‌کند که آیه را چگونه تلفظ کنیم. جلسه آینده سیاق در جمله شرطیه یا استفهامیه یا سیاقی که در جمله باعث تغییر معنای خواهد شد را بیان خواهم نمود.

محل برگزاری