مباحث مطرح شده در این جلسه:
- حرمت ربا
- ادامه بررسی روایات حرمت ربا
حرمت ربا
ادامه بررسی روایات حرمت ربا
باب سوم از ابواب الربا (باب جواز اکل عوض الهدیة و ان زاد علیها)
حدیث ۱: محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن حماد بن عیسی، عن إبراهیم بن عمر الیمانی، عن أبی عبدﷲ علیهالسلام قال: الربا رباءان: ربا یؤکل، وربا لا یؤکل، فأما الذی یؤکل فهدیتک إلی الرجل تطلب منه الثواب أفضل منها فذلک الربا الذی یؤکل، وهو قول ﷲ عزّ وجلّ: (وما آتیتم من ربا لیربوا فی اموال الناس فلا یربوا عند ﷲ) ، وأما الذی لا یؤکل فهو الذی نهی ﷲ عزّ وجلّ عنه وأوعد علیه النار. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۲۵ ابواب الربا باب ۳ ح ۱)
ابراهیم بن عمر یمانی از بزرگان شیعه و موثق است و لذا سند حدیث موثقه است.
گفته شد که ظاهر روایات، حرمت ربا برای رباخوار است نه ربادهنده؛ لذا از این روایات حرمت ربا برای ربا گیرنده فهمیده میشود.
حدیث ۲: وبإسناده عن الحسین بن سعید، عن حماد بن عیسی، عن إبراهیم بن عمر، عن أبی عبدﷲ علیهالسلام فی قوله: (وما آتیتم من ربا لیربوا فی أموال الناس فلا یربوا عند ﷲ) قال: هو هدیتک إلی الرجل ترید منه الثواب أفضل منها، فذلک ربا یؤکل. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۲۶ ابواب الربا باب ۳ ح ۲)
آیتﷲ بروجردی معمولاً اینگونه روایات را یکی میدانست ولی شیخ حر عاملی آنها را دو حدیث نقل کرده است. حدیث اول از ابراهیم بن عمر یمانی است و حدیث دوم از ابراهیم بن عمر است و هر دو از امام صادق علیهالسلام و در ذیل یک آیه است. گرچه عبارات متفاوت است ولی چون نقل به معنا جایز است، یک حدیث است. از اینجا دانسته میشود که احادیث عین الفاظ معصوم نیستند بلکه مضمون از معصوم است و الفاظ از راوی است.
باب چهارم از ابواب الربا (باب تحریم اخذ الربا و دفعه و کتابته و الشهادة علیه)
حدیث ۱: محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی نجران، عن عاصم بن حمید، عن محمد بن قیس، عن أبی جعفر علیهالسلام قال: قال أمیرالمؤمنین علیهالسلام : آکل الربا ومؤکله وکاتبه وشاهداه فیه سواء. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۲۶ ابواب الربا باب ۴ ح ۱)
عبدالرحمن بن ابی نجران موثق است. عاصم بن حمید موثق است. محمد بن قیس بجلی کوفی موثق است.
مؤکل یعنی هم غذای رباخوار یا کسی که ربا را به رباخوار میخوراند یعنی ربادهنده.
دو کتاب فهرست شیخ و رجال نجاشی در اصل فهرست تألیفات علمای شیعه هستند و به مناسبت شرححال مؤلف را ذکر میکنند که موثق است یا موثق نیست.
محمد بن قیس بجلی متوفی سال ۱۵۱ است و علیالقاعده از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است. نجاشی درباره محمد بن قیس مینویسد: محمد بن قیس ابوعبدﷲ البجلی ثقة عین کوفی. (رجال النجاشی ص ۳۲۳) عین یعنی وقتی شیعه را ذکر میکنند او مانند چشم شیعه است.
سند وسائل الشیعه این است که شیخ کلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی نجران از عاصم بن حمید از محمد بن قیس از امام باقر. اما در فهرست شیخ طور دیگری است. یعنی میتوان سند حدیث را عوض کرد و دو سند وجود دارد.
شیخ طوسی میفرماید: و له اصل ایضاً. (الفهرست شیخ طوسی ص ۳۸۷) کتب اربعه از روی اصول اربعمائه نوشته شدهاند و همین که کسی نویسنده یکی از اصول اربعمائه باشد دلیل بر مدح است و مدح در رجال موجب حسنه شدن سند حدیث میشود.
حدیث ۲: محمد بن الحسن بإسناده عن الحسین بن سعید، عن الحسین بن علوان، عن محمد بن خالد، عن زید بن علی، عن آبائه، عن علی علیهمالسلام قال: لعن رسول ﷲ صلیﷲعلیهوآله الربا وآکله وبائعه ومشتریه وکاتبه وشاهدیه. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۲۷ ابواب الربا باب ۴ ح ۲)
نجاشی درباره حسین بن علوان مینویسد: الحسین بن علوان الکلبی مولاهم کوفی عامی، و أخوه الحسن یکنی أبا محمد ثقة. (رجال النجاشی ص ۵۲)
معلوم نیست مراد از ثقه، حسین است یا حسن، لذا وثاقت حسین بن علوان ثابت نمیشود چون در ادبیات گفتهاند خبر بعد از خبر جایز است.
له کتاب أخبرنا به ابن أبی جید، عن محمّد بن الحسن، عن سعد بن عبد اللّه و محمّد بن الحسن الصفّار، عن أبی الجوزاء المنبه بن عبد اللّه عن الحسین بن علوان. (الفهرست شیخ طوسی ص ۱۴۱)
درباره حسین بن علوان چند روایت هست که فرمودهاند له محبة شدیدة، یعنی محبت زیادی به اهل بیت علیهم السلام داشته است؛ به این معناست که او سنی است ولی اهل بیت را دوست دارد و دلیل بر شیعه بودنش نیست.
در اصول کافی حدیث هست که: فَلَمْ یَزَلِ الْکَلْبِیُّ یَدِینُ اللَّهَ بِحُبِّ آلِ هَذَا الْبَیْتِ حَتَّی مَات. (الکافی ج ۱ ص ۳۵۱)
یعنی اعتقاد و مذهبش این بوده است که اهل بیت را دوست داشته است و دلالت بر شیعه بودن ندارد.
کشی در شرححال محمد بن اسحاق مینویسد: محمد بن اسحاق و محمد بن المکندر، و عمرو بن خالد الواسطی، و عبد الملک بن جریح، و الحسین بن علوان، و الکلبی، هؤلاء من رجال العامة الا أن لهم میلا و محبة شدیدة. (رجال الکشی ج ۲ ص ۶۸۷)
یعنی شیعه بودنش را پنهان میکرد و مخالف نبوده است. چون به صورت قیل بیان کرد، دلالت بر شیعه بودن نمیکند. «الحسین بن علوان و الکلبی» غلط است چون واو اضافی است و صحیح آن است که حسین بن علوان الکلبی. عبارت «و قد قیل: أن الکلبی کان مستورا و لم یکن مخالفا» (رجال الکشی ج ۲ ص ۶۸۷) درباره حسین بن علوان است.
شاهد بر سنی بودن حسین بن علوان این است که محمد بن خالد از زید بن علی نقل میکند و کشی او را از بتریها میداند.
در کتاب حدائق مؤکله دارد که در وسائل الشیعه افتاده است. (الحدائق الناضره ج ۱۹ ص ۲۱۵)
حدیث ۳: محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن شعیب بن واقد، عن الحسین بن زید، عن الصادق، عن آبائه علیهمالسلام – فی مناهی النبی صلیﷲعلیهوآله – أنه نهی عن أکل الربا وشهادة الزور وکتابة الربا، وقال: إن ﷲ لعن آکل الربا ومؤکله وکاتبه وشاهدیه. (وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۱۲۷ ابواب الربا باب ۴ ح ۳)
شعیب بن واقد مبهم است ولی میتوان گفت گرچه توصیف ندارد ولی احادیث جالبی نقل کرده است مانند زید الشحام و کمیل بن زیاد که از قوت مضمون روایت میتوان پی به وثاقت راوی برد.
حسین بن زید نوه امام سجاد علیهالسلام است و امام صادق علیهالسلام او را بزرگ کرد و او را مانند فرزند خود میدانست و به او پول میداد تا بین خانوادههای شهدا تقسیم کند.